معنی اسم پرتو

گاهی در زندگی، حضوری هست که مثل نور صبحگاهی بر دل می تابد؛ بی هیاهو، آرام و درخشان. او دختری ست که از جنس روشنایی است، گویی آفتاب در وجودش خانه کرده و هر لبخندش روزی تازه برای اطرافیان می آفریند. در چشمانش گرمای امید می درخشد و در صدایش نغمه ای از آرامش جاری است.

حضورش یادآور روزهایی ست که آسمان بی ابر است و هوا بوی تازه ی زندگی می دهد. مهربانی اش بی تکلف است، ساده و بی منت، اما عمیق و ماندگار. او از آن دل هایی دارد که می توان به آن تکیه کرد، درست مثل نوری که در تاریکی راه را نشان می دهد.

وقتی در کنار او باشی، جهان رنگ می گیرد. گویی در هر نگاهش، دعوتی برای زیباتر دیدن زندگی نهفته است. هر گامش رد نرمی و امید به جا می گذارد و هر حرفش، گرمایی است که در قلب می نشیند. او یادآور نوری ست که حتی در دل شب هم خاموش نمی شود.