معنی اسم شارلوت

در لحظه ای که نخستین نفسش در هوا پیچید، زمان ایستاد. نوری آرام از پنجره بر چهره اش تابید و خانه را پر از حس تازه ای کرد؛ گویی جهان می خواست دوباره متولد شود. در نگاهش درخششی بود از لطافت و قدرت، ترکیبی که تنها در وجودی پاک و بی پیرایه معنا می یابد.

هر لبخندش نوایی از آرامش است، هر سکوتش شعری نانوشته. او دختری از جنس سپیده دم است؛ زلال، بی هیاهو و عمیق. حضورش شبیه آفتابی است که از میان ابرها می تابد و هر گوشه ی دل را روشن می کند. مادر وقتی دست های کوچک او را می گیرد، گرمایی احساس می کند که با هیچ چیز در دنیا برابر نیست.

روزی بزرگ می شود و شاید خودش نداند که چقدر لطافت در نگاهش نهفته است. در میان ازدحام دنیا، آن نرمی و وقار، درخشان ترین ویژگی وجودش خواهد بود. مادر با لبخندی آرام در دل می گوید: این کودک، دلیل روشن زندگی من است.