
دروغ گفتن کودکان امری ناگزیر است اما برای همه کودکان به دلایل مختلف و در سنین مختلف، متفاوت است . در اینجا چند راهکار برای تشویق فرزندتان به راستگویی آورده شده است.
برای کودک 2 یا 3 ساله درک مفهوم دروغ گفتن غیرممکن است: در این سن، کودکان هنوز تفاوت بین خیال و واقعیت را نمیفهمند. آنها نمیدانند که دروغ گفتن میتواند به آنها کمک کند تا از انجام کارهایی که نمیخواهند، فرار کنند.
با این حال، تا سن 5 یا 6 سالگی، کودکان متوجه میشوند که هم دروغ گفتن اشتباه است و هم ممکن است در لحظه چیزی را که میخواهند، به دست آورند و استراتژیهای شما برای مدیریت دروغها احتمالاً نیاز به تغییر خواهد داشت. بسیاری از دروغها ناشی از کمبود مهارتهای اجتماعی یا حل مسئله است که کودکان خردسال هنوز یاد نگرفتهاند.
به یاد داشته باشید که هر کودکی دروغ میگوید، فقط مسئله این است که چه زمانی کودک خود را در حال گفتن یک داستان خیالی یا انکار کار اشتباهی که در حال انجام آن بوده، خواهید دید.
سعی کنید از تمایل به تنبیه یا عصبانی شدن اجتناب کنید، زیرا این کار بدون اینکه مشکل را حل کند فقط آن را تشدید میکند. در عوض، به دروغ گفتن به عنوان فرصتی برای کار بر روی علت دروغ نگاه کنید.
دلایل دروغ گفتن کودکان سنین 3 تا 4 سال
دروغ گفتن معمولاً از حدود 3 سالگی شروع میشود، اگرچه اولین دروغ کودک شما ممکن است کمی زودتر یا دیرتر اتفاق بیفتد.
وقتی کودکان در این سن دروغ میگویند، قصد ندارند شما را عمداً فریب دهند. کودک شما ممکن است صرفاً درک کند که شما نمیتوانید افکار او را بخوانید و این برایشان هیجانانگیز است که میتوانند چیزی بگویند که درست نیست و شما متوجه نخواهید شد که دروغ است. همزمان، آنها نمیدانند که دروغ گفتن اشتباه است.
در سنین 3 و 4 سالگی، دروغها ممکن است ناشی از موارد زیر باشد:
تفکر آرزومندانه یا تخیل فعال
کودکان زندگی خیالانگیز غنیای دارند و ممکن است فکر کنند آنچه در ذهنشان شکل میگیرد واقعاً حقیقت دارد. به عبارت دیگر، کودک شما ممکن است مفهوم اخلاقی دروغ گفتن یا تفاوت بین حقیقت و دروغ را درک نکند.
به عنوان مثال، وقتی کودک شما به شدت اصرار دارد که گلدان شما را نشکسته، واقعاً سعی نمیکند چیزی را از شما پنهان کند. او فقط آرزو میکند که این اتفاق نیفتاده باشد؛ تا جایی که باور دارد هیچ ارتباطی با آن نداشته است.
کاوش و کنجکاوی
وقتی کودکان متوجه میشوند که میتوانند دروغ بگویند، ممکن است صرفاً کنجکاو باشند که ببینند چه اتفاقی میافتد. ممکن است درست وقتی که دارید از خانه بیرون میروید، کودک شما شال خود را پنهان کند و به شما بگوید اصلا نمی داند که کجاست،فقط برای اینکه واکنش شما را ببیند. در این موقعیت، دروغها بخشی از کاوش ایدههاست.
نیاز به آزمودن حد و مرزها
کودکان در این سن به شدت مشغول آزمودن مرزهای والدین و قدرت خودشان هستند. کودک شما ممکن است نزد شما بیاید و بدون هیچ تردیدی درخواست تماشای تلویزیون کند، مدعی شود که امروز چیزی تماشا نکرده است، و این در حالی که شما میدانید او ساعتها وقت روزانه خود را برای تماشای تلویزیون صرف کرده است. هرچند این نوع کشش حقیقت آزاردهنده است، اما کاملاً طبیعی است.
تمایل به اجتناب از نارضایتی
فرزند شما میداند که یک رفتار اشتباه، شما را ناامید خواهد کرد. به جای مواجهه با نارضایتی شما، ممکن است تصمیم بگیرد که درباره آن دروغ بگوید.
ترس از تنبیه
به همین ترتیب، اگر شما کودک خود را در حال ریختن آبمیوه دیدهاید اما او آن را انکار میکند، طبیعتاً کودک شما آرزو میکند که این اتفاق نیفتاده باشد و نمیخواهد با پیامدهای این اشتباه مواجه شود.
میل به جلب توجه
کودک شما متوجه شده است که گفتن یک داستان خیالی مطمئنترین راه برای جلب واکنش شماست؛ حتی اگر این واکنش منفی باشد. به عنوان مثال، گفتن اینکه او به تنهایی در یک استخر المپیکی شنا کرده است، راهی برای جلب تایید شما برای یک دستاورد (اگرچه غیرواقعی) است، نه عمل دروغ گویی آگاهانه.
رویکرد های متناسب با دروغ گفتن کودکان سنین 3 تا 4 سال
تنبیه برای دروغ گفتن در این سن کارساز نیست. در عوض، از کلمات خود استفاده کنید تا به کودک کمک کنید تفاوت بین درست و غلط را بفهمد و مهارتهای حل مسئله و ارتباط را توسعه دهد.
هدف شما این است که حد و مرزها را تعیین کنید، ارتباطات باز را تشویق کنید و محیطی امن و حمایتی برای ابراز احساسات و نیازهای کودک فراهم کنید.
در ادامه چند راهکار برای امتحان کردن زمانی که کودک خود را در حال دروغ گفتن میبینید، آورده شده است:
سعی کنید دیدگاه کودک خود را درک کنید
اگر کودک شما یک شکلات را پنهانی برداشته و سپس انکار میکند که آن را خورده است (در حالی که دهانش پر از شکلات است)، او آدم بدی نیست؛ فقط سعی دارد این واقعیت که نمیتواند هر چیزی را که میخواهد داشته باشد را دور بزند.
پیشنهاد یک جایگزین
نشان دهید که چگونه دوست داشتید کودک شما پاسخ دهد. به عنوان مثال، اگر او مسئولیت ریختن آبمیوه را انکار میکند، یک دستمال کاغذی بدهید و بگویید: “بیا آبمیوه رو پاک کنیم.” به این ترتیب، شما از وارد شدن به یک مشاجره در مورد اینکه چه کسی آبمیوه را ریخته، اجتناب میکنید و توجه کودک را به مسئله تمیز کردن جلب میکنید.
درباره علت بد بودن دروغها صحبت کنید
پس از پرداختن به رفتار نامطلوبی که منجر به دروغ شده است، توضیح دهید که چرا دروغ گفتن زیانآور است. بهتر است عادت کنید که درباره این مسائل صحبت کنید، اما آن را مختصر نگه دارید تا کودک احساس گناه یا شرم نکند.
ثبات داشته باشید
حتماً به قوانینی که برای خانواده خود تعیین کردهاید، پایبند باشید. این موضوع به ویژه زمانی که دروغهای کودک مرتبط با آزمودن حد و مرزها و محدودیتها باشد، اهمیت دارد.
از برچسب زدن اجتناب کنید
هرگز به کودک خود لقب دروغگو ندهید. این کار فقط باعث میشود که احساس بدی نسبت به خود پیدا کند و ممکن است به تکرار رفتار در آینده منجر شود.
به همان اندازه که برخورد با دروغ مهم است، به طور ملایم غریزهی راستگویی کودک خود را پرورش دهید و محیطی را ایجاد کنید که در آن صداقت ارزشمند باشد. برخی از راههایی که میتوانید این کار را انجام دهید:
فرصتهای دروغگویی را به حداقل برسانید
به جای اینکه از کودک خود بپرسید آیا فراموش کرده است اسباببازیهایش را جمع کند، چیزی که از قبل میدانید درست است را بیان کنید: “میبینم که خیلی از اسباب بازیهات رو زمین هستند. کمک کن اونا را جمع کنیم و سر جای خودش بذاریم.”
الگوی خوبی باشید
وظیفه والدین است که الگوی اعتماد باشند. صداقت را به عنوان بهترین سیاست خود اتخاذ کنید و سعی کنید خودتان از گفتن نیمهحقیقتها اجتناب کنید. به عنوان مثال، اگر نوبت واکسن کودک شماست، به او نگویید که واکسن درد ندارد. (او بلافاصله متوجه میشود که درد دارد.) همچنین به قول خود عمل کنید و زمانی که نمیتوانید، به خاطر شکستن قول عذرخواهی کنید.
محیطی از عشق و اعتماد ایجاد کنید
کودکان ممکن است نگران باشند که وقتی اشتباه میکنند، شما آنها را کمتر دوست خواهید داشت. توضیح دهید که شما آنها را بدون توجه به هر چیزی که انجام میدهند، دوست خواهید داشت، حتی زمانی که کار اشتباهی انجام میدهند.
دلایل دروغ گفتن کودکان 5 تا 8 ساله چیست؟
در سنین 5 و 6 سالگی، کودکان بیشتر دروغ میگویند، هرچند معمولاً اگر از آنها بخواهید جزئیات بیشتری بدهند، به سرعت اعتراف میکنند. با افزایش سن، دروغها پیچیدهتر میشوند، زیرا کودکان شروع به درک نحوه تفکر دیگران میکنند و میتوانند از کلمات بیشتری برای بیان خواستههایشان استفاده کنند. در این مرحله، اغلب سختتر است که مچ آنها را در حین دروغ گفتن بگیرید.
مانند کودکان کوچکتر، کودکان بزرگتر نیز ممکن است برای فرار از دردسر، آزمودن مرزهای شما یا جلب توجه دروغ بگویند. آنها ممکن است همچنین به دلایل زیر دروغ بگویند:
به دست آوردن آنچه میخواهند
کودکان ممکن است متوجه شوند که اگر بگویند وظایفی مانند انجام تکالیف یا تمیز کردن اتاق را ندارند، میتوانند از انجام این کارها – حداقل در ابتدا – اجتناب کنند.
مقابله با فشار اجتماعی
با بزرگتر شدن و داشتن تعاملات اجتماعی پیچیدهتر، کودکان ممکن است برای افزایش اعتماد به نفس و تأثیرگذاری بیشتر بر همسالان خود، دروغ بگویند.
رویکرد های متناسب با دروغ گفتن سنین 5 تا 8 سال
از حدود سن 5 یا 6 سالگی، کودکان تفاوت بین خیال و واقعیت را درک میکنند، به این معنا که میدانند دروغ گفتن اشتباه است. در این مرحله، ایجاد محیطی از اعتماد بسیار مهم است، جایی که کودک شما احساس محبت و حمایت کند و برای اجتناب از مجازاتهای شدید، تمایل به دروغ گفتن نداشته باشد.
اگر کودک خود را در حال دروغ گفتن دیدید:
گزینهای برای گفتن حقیقت معرفی کنید
اگر کودک شما به صورت غریزی دروغی میگوید چون از به دردسر افتادن میترسد، ممکن است به او فرصت بدهید تا قبل از پاسخ دادن فکر کند. برای مثال، اگر کودک شما میگوید که تصادفاً رنگ را روی زمین نریخته است، میتوانید به او بگویید: “من برای 5 دقیقه به آشپزخانه میروم تا شام را آماده کنم. اگر نظرت عوض شد و تصمیم گرفتی که رنگ را ریختی، میتوانی به من بگویی و من ناراحت نمیشوم.” این روش فقط زمانی موثر است که به ندرت استفاده شود. اجازه ندهید به یک واکنش پیشفرض تبدیل شود که به کودک اجازه میدهد از پیامدها فرار کند.
به دروغ رسیدگی کنید
به کودک خود بگویید که میدانید او حقیقت را نگفته است و توضیح دهید که دروغ گفتن صحیح نیست، زیرا باعث میشود مردم در آینده به او اعتماد نکنند.
موضوع را در یک زمینه قرار دهید
سعی کنید کودک خود را به فکر کردن درباره عواقب دروغ گفتن وادار کنید. به عنوان مثال، میتوانید بگویید: “فکر میکنی مامان چه حسی داشت اگر به او میگفتم شام را آماده کردهام و وقتی به خانه برگشت، ببینیم هیچ غذایی برای خوردن نداریم؟”
عواقب آینده را مشخص کنید
به کودک خود بگویید که اشتباه کردن اشکالی ندارد، اما اگر در آینده دروغ گفتن ادامه یابد، پیامدهای خاصی وجود خواهد داشت. سپس مطمئن شوید که به قول خود عمل میکنید.
بلافاصله با پیامدهای مناسب برخورد کنید
برای دروغهای جدیتر یا عادتشده، بلافاصله با پیامدهای مناسب سن برای دروغ گفتن و شکستن قوانین برخورد کنید که با رفتار آنها همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، اگر کودک شما به طور مکرر فراموش میکند اسباببازیهایش را جمع کند و درباره آن دروغ میگوید، ممکن است از او بخواهید اسباببازیها را جمع کند (پیامد شکستن قانون) و سپس اسباببازیها را برای بقیه روز از دسترس خارج کنید (پیامد دروغگویی).
برای دروغهای نسبتاً بیضرر و خیالی، چند راهکار دیگر را میتوانید امتحان کنید:
بدانید چه زمانی باید آن را نادیده بگیرید
اگر کودک شما گاهی اوقات برای تقویت اعتماد به نفس خود دروغی بیضرر میگوید، گاهی بهتر است این دروغ را نادیده بگیرید و مکالمه را به موضوع دیگری هدایت کنید.
فرصتی برای شروع دوباره بدهید
اگر کودک شما به طور مکرر داستانسازی میکند یا حقیقت را اغراق میکند، میتوانید این داستانها را “فیب” نامگذاری کنید و هر بار که به آنها برمیخورید، به طور مستقیم اشاره کنید. “این مثل یک فیب به نظر میرسد. بیایید از اول شروع کنیم.”
برای جلوگیری از دروغگویی در آینده، ایجاد محیطی که در آن کودک شما احساس امنیت کند تا هنگام شکستن قوانین یا انجام اشتباهات، به شما بگوید، بسیار مهم است. علاوه بر پایبندی به همان استراتژیهایی که در زمانی که کودک شما کوچکتر بود استفاده میکردید، این نکات را امتحان کنید:
از پرداختن به مسائل به طور غیرمستقیم خودداری کنید
اگر میدانید که کودک شما اشتباهی مرتکب شده است، گاهی بهتر است از همان ابتدا فرصت دروغ گفتن را از بین ببرید. بگویید: “میدانم که سام را زدی. بیا درباره اینکه چرا این اتفاق افتاده و چطور می تونیم از اون در آینده جلوگیری کنیم صحبت کنیم.”
به کودک خود بگویید که اشتباه کردن اشکالی ندارد
قبل از مواجهه با کودک درباره شکستن قانون، اهمیت گفتن حقیقت را بیان کنید. میتوانید بگویید: “میخوام چیزی ازت بپرسم. ممکنه از جوابت خوشم نیاد، اما همه اشتباه میکنن. من همیشه تو رو دوست خواهم داشت. میخوام قبل از جواب دادن، به گفتن حقیقت فکر کنی.”
راستگویی را تشویق کنید
علاوه بر تحسین کودک خود زمانی که حقیقت را میگوید، به او بگویید که اگر درباره یک خطا راست بگوید، همیشه با پیامدهای کمتری مواجه خواهد شد تا اینکه درباره آن دروغ بگوید.
درباره اشتباهات خودتان صحبت کنید
به کودک خود درباره زمانی که اشتباهی مرتکب شدید و چگونه با آن برخورد کردید بگویید. مثلاً وقتی نتوانستید یک پروژه کاری را به موقع تمام کنید اما با رئیستان درباره وضعیت به صورت صادقانه صحبت کردید. چون رئیس به شما اعتماد داشت، به شما کمک کرد تا برنامهای برای انجام کار خود تنظیم کنید. اگر دروغ میگفتید یا بهانه میآوردید، رئیس ممکن بود آنقدرها هم درک نکند. این به کودک شما کمک میکند تا بفهمد که همه اشتباه میکنند و صداقت بهترین سیاست است.
به کودک خود کمک کنید تا به صورت استراتژیک فکر کند
اکنون که کودک شما شروع به درک تفاوت بین درست و غلط کرده است، توضیح دهید که هر انتخابی دارای گزینههایی است و تصمیمگیری میتواند دشوار باشد. درباره یک مثال خاص و اینکه چگونه تصمیمات مختلف میتوانند به نتایج متفاوت منجر شوند، صحبت کنید. مثلاً انجام ندادن تکالیف ممکن است به معنای داشتن زمان بیشتری برای بازی امشب باشد. اما با انجام ندادن تکالیف، او یک فرصت یادگیری مهم را از دست خواهد داد.
اعتماد به نفس کودک خود را تقویت کنید
اگر به نظر میرسد دروغ گویی به مسائل اعتماد به نفس مرتبط است، سعی کنید از تاکتیکهایی برای افزایش اعتماد به نفس کودک استفاده کنید. آموزش مهارتهای جدید به کودک، مانند یادگیری بازی شطرنج، میتواند فرصتی برای ارتباط و همچنین تقویت اعتماد به نفس کودک باشد.
به نقاط قوت کودک خود توجه کنید، مثلاً در موسیقی یا فعالیتهای بدنی، و فرصتهایی برای کار بر روی این مهارتها فراهم کنید، مانند ثبتنام کودک در کلاسهای آواز یا ورزش. همچنین، تلاشهای کودک را تحسین کنید نه نتایج را، مانند “به تو افتخار میکنم. میبینم که املا تمرین کردی تو تسلیم نشدی.”
با کودک خود ارتباط برقرار کنید
یک راه عالی برای جلوگیری از مشکلات رفتاری از هر نوع، ارتباط منظم و اختصاص دادن وقت با کیفیت و بدون وقفه با کودک است. سعی کنید هر روز 10 یا 15 دقیقه وقت اختصاصی با کودک خود داشته باشید که آن را “زمان مامان/بابا و نام بچه” نامگذاری کنید (حتی میتوانید تایمر تنظیم کنید تا از بحث در مورد زمان پایان جلوگیری کنید). تلفن خود را کنار بگذارید و بگذارید کودک تصمیم بگیرد که چه کاری انجام دهید. سپس واقعاً در آن لحظه با کودک خود باشید، چه با هم ساختن برج لگو باشد یا فقط تماشای بازی کردن او.
کتابی را با هم بخوانید
داستانهای کودکانه که به مسئله صداقت میپردازند میتوانند راهی عالی برای بیان مفهوم راستگویی باشند.
بدانید چه زمانی باید کمک بگیرید
اگر همه این تاکتیکها را امتحان کردهاید و دروغگویی کودک شما به طور منظم و خودکار است، بهتر است به پزشک کودک خود مراجعه کنید. یک متخصص بهداشت روان میتواند به کودک کمک کند تا مرزهای بین درست و غلط را مشخص کند و همچنین بررسی کند که آیا دروغگویی به مسائل دیگری مرتبط است یا خیر.