
در زمان جنگ، حفظ آرامش و رسیدگی به نیازهای کودکان و سالمندان اهمیت ویژه ای دارد. فشارهای روانی و جسمی در این شرایط افزایش می یابد و وضعیت را بحرانی تر می کند. به همین دلیل، مدیریت درست بحران از طریق راهکارهای مؤثر ضروری است. در ادامه این مقاله به مهم ترین این راهکارها در جهت سلامت روان کودکان در جنگ اشاره می شود.
آسیب های روانی و اختلالات رفتاری ناشی از جنگ در کودکان
مطالعات روان پزشکی و روان شناسی نشان می دهد که جنگ آثار عمیق و ماندگاری بر ذهن و روان کودکان و نوجوانان برجای می گذارد. کودکان در شرایط جنگی، با دو نوع اصلی از رویدادهای آسیب زا مواجه می شوند:
- نوع اول: اتفاقات ناگهانی و شدید مانند بمباران، مرگ عزیزان یا فرار اضطراری از خانه.
- نوع دوم: قرار گرفتن طولانی مدت در معرض شرایط سخت و پرفشار مانند مهاجرت، گرسنگی، ناامنی و بی خانمانی که در بلندمدت موجب ایجاد سازوکارهای ناسالم روانی می شود.
در نتیجه ی این تجارب، کودکان ممکن است دچار اختلالات روانی از جمله اضطراب شدید، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، و همچنین اختلالات تجزیه ای شوند؛ این نوع اختلالات شامل جداشدگی از واقعیت، از خودبیگانگی، کرختی عاطفی و گاهی حالت های شبیه کاتاتونیا هستند.
از سوی دیگر، بسیاری از این کودکان رفتارهای ناسازگارانه مانند پرخاشگری، خشونت، بی تفاوتی اجتماعی، و حتی اعتیاد به مواد مخدر را نیز تجربه می کنند. این اختلالات روانی در کودکانی که در مناطق جنگ زده زندگی می کنند، به مراتب شایع تر از همسالانشان در کشورهای بدون جنگ است.
بر اساس گفته ی «جوشی و اودانل» (2003)، واکنش های روانی در کودکان جنگ زده، نوعی واکنش طبیعی به شرایط غیرطبیعی است. آن ها هشدار می دهند که قرار گرفتن طولانی مدت در معرض خشونت می تواند منجر به بروز مشکلات پیچیده و ماندگار در جنبه های جسمی، روانی و اجتماعی کودک شود؛ وضعیتی که به آن ناهنجاری زیستی-روانی-اجتماعی گفته می شود. بنابراین آگاهی ما در زمینه حفظ سلامت روان کودکان در جنگ باید کامل و جامع باشد تا بتوانیم کودکانمان را از این آسیب ها در این دوران حفظ کنیم.
پیامدهای بلندمدت روانی جنگ بر سلامت روان کودکان
بررسی های «مورتی» و «لاکشمینارایانا» (2006) در مناطق مختلف درگیر جنگ از جمله افغانستان، بالکان، کامبوج، چچن، عراق، لبنان، فلسطین، رواندا، سومالی، سری لانکا و اوگاندا نشان داد که هرچه طول مدت جنگ بیشتر باشد، علائم اختلالات روانی در کودکان شدیدتر و عمیق تر خواهد بود. و بیشتر بر پیامدهای سلامت روان کودکان در جنگ تاثیر می گذارد.
سازمان جهانی بهداشت در گزارشی هشدار داده است که حدود 10 درصد از افراد پس از تجربه وقایع آسیب زا، دچار علائم حاد روانی می شوند و 10 درصد دیگر هم دچار اختلالات رفتاری و روانی می گردند که مانع عملکرد طبیعی آن ها در زندگی روزمره می شود. شایع ترین این مشکلات، اضطراب، افسردگی و اختلالات روان تنی هستند.
از منظر «اسمیت» (2001)، عوامل تأثیرگذار بر سلامت روان کودکان در جنگ عبارت اند از:
- محرومیت از نیازهای اولیه مانند آب، غذا، سرپناه، آموزش و خدمات درمانی؛
- گسست خانواده به دلیل مرگ، جدایی یا مهاجرت اجباری؛
- انگ زنی و تبعیض اجتماعی که هویت فردی کودک را خدشه دار می کند؛
- ناامیدی از آینده و احساس دائمی فقدان؛
- و عادی سازی خشونت در ذهن کودک.
تمامی این عوامل به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر مراقبت از سلامت روان کودکان در جنگ تأثیر می گذارند و باید در روند حمایت از این کودکان به دقت مورد توجه قرار گیرند.
نگاه فرهنگی و نقش فعال کودکان در شرایط جنگی
با وجود این واقعیت تلخ، انتقادات زیادی نسبت به دیدگاه غربی درباره سلامت روان کودکان در جنگ مطرح شده است. این دیدگاه، اغلب کودک را تنها از منظر قربانی PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) می بیند و نقش فرهنگ، باورهای بومی و تاب آوری کودک را نادیده می گیرد.
اما پژوهشگران معاصر مانند «فرناندو» و «فراری» بر این باورند که کودکان نباید صرفا قربانیانی بی قدرت در نظر گرفته شوند. بلکه بسیاری از آن ها، کنش گرانی فعال در جامعه هستند؛ آن ها راه های خلاقانه ای برای مقابله و بقا پیدا می کنند و حتی ممکن است آگاهانه تصمیم به مشارکت یا مقاومت در برابر جنگ بگیرند.
این دیدگاه تازه، راه را برای شناخت عمیق تر از عوامل مؤثر بر سلامت روان کودکان در جنگ هموار می کند و امکان مداخلات فرهنگی و بومی سازی شده را فراهم می سازد.
تاب آوری کودکان و عوامل محافظتی سلامت روان کودکان در جنگ
تحقیقات جدیدتر در حوزه روان اجتماعی نشان می دهد که کودکان ظرفیت فوق العاده ای برای تاب آوری (resilience) دارند. به این معنا که حتی در شرایط سخت و غیرانسانی، بسیاری از آن ها می توانند مسیر رشد سالم و متعادل را طی کنند.
از جمله مهم ترین مکانیسم های محافظتی که سلامت روان کودکان در جنگ را تقویت می کنند، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- وجود راهبردهای مقابله ای مؤثر؛
- باورهای مذهبی و معنوی یا ارزش های خانوادگی مثبت؛
- روابط گرم خانوادگی و دوستی های پایدار؛
- و کاهش محرک های منفی مثل فقر، خشونت خانگی، تبعیض و انزوای اجتماعی.
برای کمک به بهبود سلامت روان کودکان در جنگ و حتی پس از این دوران، رسیدگی به این عوامل ضروری است. ارائه حمایت های روان شناختی، ایجاد محیطی ایمن و بازسازی خانواده ها از مهم ترین راهکارهای مراقبت از سلامت روان کودکان در جنگ به شمار می رود.
نقش جامعه، آموزش و عدالت در بهبود سلامت روان کودکان در جنگ و پس از این دوران
میزان تأثیرات روانی جنگ بر کودکان، تا حد زیادی به شرایط پس از جنگ بستگی دارد. عواملی چون موفقیت در بازسازی کشور، بهبود وضعیت اقتصادی و رسیدگی به جنایتکاران جنگی در کاهش آسیب های روانی نقش مؤثری دارند.
همچنین، گنجاندن آموزش مهارت های حل تعارض در مدارس می تواند به کودکان کمک کند تا با گذشته خود کنار بیایند و روابط اجتماعی سالم تری برقرار کنند. این نوع آموزش، به خصوص در جوامع پسا جنگی، یک ابزار کلیدی برای بازسازی سلامت روان نسل آینده است.
روایت های کودکانه، کلید درک عمیق تر از تجربه جنگ
پیچیدگی آثار جنگ بر سلامت روان کودکان تنها از طریق شنیدن روایت های شخصی آن ها قابل درک است. این روایت ها می توانند به شکل خاطرات مکتوب، نقاشی یا گفت وگوهای ساده با کودک ثبت شوند. این شیوه، یکی از بهترین راه ها برای شناخت لایه های پنهان تجربه ی کودکانه از جنگ و پیامدهای روانی آن است.
چند نکته برای مراقبت از سلامت روان کودکان در جنگ
1- ایجاد فضای امن و قابل پیش بینی
کودکان در جنگ دچار احساس ناامنی شدید می شوند. یکی از اقدامات مؤثر، فراهم کردن محیطی امن و قابل پیش بینی برای آن هاست؛ حتی اگر این فضا فقط یک اتاق کوچک یا کمپ موقت باشد، باید طوری باشد که کودک احساس کند کنترل نسبی بر زندگی اش دارد.
2- حمایت عاطفی مستمر از سوی والدین یا مراقبان
کودکان نیاز دارند تا احساس کنند تنها نیستند. حضور دائمی و محبت آمیز پدر، مادر یا مراقب اصلی، یکی از مهم ترین عوامل تقویت تاب آوری و کاهش اضطراب در کودک است.
3- کمک به بیان احساسات از طریق بازی، نقاشی یا گفت وگو
گاهی کودکان نمی توانند احساساتشان را به زبان بیاورند. اما از طریق بازی های تخیلی، نقاشی یا قصه گویی می توانند ترس ها و نگرانی های خود را ابراز کنند و از بار روانی آن بکاهند.
4- حفظ یا بازسازی ساختارهای روزمره (مثل آموزش، بازی و خواب منظم)
داشتن روتین روزانه به کودک کمک می کند تا احساس کنترل داشته باشد. حتی اگر در پناهگاه یا کمپ هستید، برنامه ای منظم برای خواب، غذا و فعالیت های آموزشی یا سرگرم کننده تنظیم کنید.
5- پرهیز از قرار دادن کودک در معرض اخبار خشونت آمیز یا گفت وگوهای اضطراب زا
کودکان شنوندگان دقیقی هستند. پرهیز از نمایش صحنه های خشونت بار یا مکالماتی که اضطراب شدید ایجاد می کنند، یک اقدام ساده ولی مؤثر برای حفظ سلامت روان کودکان در جنگ است.
6- ارتباط با گروه های حمایتی یا مشاوران سلامت روان کودک
در بسیاری از مناطق جنگ زده، نهادهایی مانند یونیسف یا هلال احمر خدمات روان درمانی یا حمایت اجتماعی ارائه می دهند. استفاده از این خدمات، به ویژه برای کودکانی که نشانه های اضطراب، افسردگی یا اختلال استرس پس از سانحه دارند، حیاتی است.
سخنی از نی نی تینی
فراموش نکنیم که کودکان، آینده ی هر جامعه ای هستند. حفظ سلامت روانی آن ها در بحران هایی همچون جنگ، نه تنها یک وظیفه انسانی است، بلکه ضامن بازسازی فرداهای روشن تر خواهد بود. با حمایت عاطفی، توجه به نیازهای روانی، و استفاده از راهکارهای مناسب، می توان حتی در دشوارترین شرایط، نوری از امید را در دل کودکان زنده نگه داشت و از سلامت روان کودکان در جنگ محافظت کرد.
اگر شما هم تجربه ای از کمک به کودکان جنگ زده داشته اید یا فکر می کنید راهکارهای مؤثری برای مراقبت از سلامت روان کودکان در جنگ وجود دارد، لطفا در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید. نظرات و تجربه های شما می تواند نجات بخش یک کودک در نقطه ای دوردست باشد.